نشریه مکاره

نشر تجارب در شاهراه جهانی

نشریه مکاره

نشر تجارب در شاهراه جهانی

نشریه مکاره
مکاره، بازاری است که هر از گاه برای مدتی کوتاه برپا می شود و فروشندگان و خریداران گوناگون از نقاط مختلف یک یا چند کشور برای معامله در آن گرد هم می آیند. این گونه بازارها در قرون گذشته تا قبل از عمومیت یافتن وسایل حمل و نقل جدید هنگام برگزاری مراسم مذهبی و جشن ها بر سر مهمترین گذرگاه ها تشکیل می شد. امروزه نمایشگاه های بین المللی جایگزین آنها شده اند.
واژه مکاره در زبان فارسی از نام قدیس ماکاریف (Saint Makariev)، که در روسیه تزاری بر بازار موسمی پر رونقی گذاشته شده بود، گرفته شده.
در گذشته اینگونه بازارها در ایران بسیار برپا می شد، لیکن امروزه بازارهای موقت در مراسم قالیشویان مشهد اردهال (کاشان)، جشن قره کلیسا، مراسم زرتشتیان و یا شاید بازارهای هفتگی را می توان باقیمانده این سنت کهن دانست.
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی رشد
نویسندگان
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۱، ۱۰:۲۶ ب.ظ

برای روباه شیدایی که در شیدا سکته کرد و رفت!

 

    نامش اصغر درخشان است، هفت سالی می‌شود که می‌شناسمش. نخستین بار در ارتفاعات بالادست تنگ زندان واقع در شمال منطقه حفاظت شده سبزکوه دیدمش … او یکی از محیط‌بان‌های پاسگاه چهارتاق در جنب ناغان بود؛ محیط‌بانی که افتخار می‌کند به رسالتی که برعهده گرفته است …
چندی پیش دوباره او را دیدم، اینبار در کنار زاینده رود و در نزدیکی‌های منطقه حفاظت شده شیدا …
برایم داستانی را تعریف کرد که تکانم داد و اشک از چشمانم جاری ساخت … قرار است یک گروه فیلمساز، ماجرایی را که او دیده است، تبدیل به یک فیلم کند … اما تا آن زمان، فکر می‌کنم کمترین قدردانی از او و از روح بلند آن روباه شیدا، آن است که شما خوبان روزگار و مخاطبان عزیز دل‌نوشته‌هایم را هم از آن آگاه کنم.
خواهشم این است که شما هم پس از خواندن این داستان، آن را با دوستانی که بیشتر دوست‌شان دارید، به اشتراک نهید تا ایرانیان بیشتری بدانند که یک حیوان، یک روباه هم ممکن است چنان در برابر هم‌نوعانش شرمنده و خجالت‌زده و شرمسار شود که نتواند به زندگی برگردد و تمام کند …

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۲۶
makareh.blog.ir
چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۱، ۱۰:۰۹ ب.ظ

شما بودید چه واکنشی نشان می‌دادید؟

پس از ۱۱ سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدودا دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود، به همسرش گفت که در بطری را ببندد و آن را در قفسه قرار دهد. مادر پرمشغله موضوع را به‌کل فراموش کرد.

پسربچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد، به سمتش رفت و همۀ آن را خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت‌زده شد و بسیار از این‌که با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۰۹
makareh.blog.ir
چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۱، ۱۰:۰۱ ب.ظ

ما او را شفاعت خواهیم کرد!

روزی فردی آمد خدمت امام معصوم و به ایشان عرض کرد: اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند، عاقبتش چگونه خواهد بود؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۰۱
makareh.blog.ir